جوانان، پيش گامان پذيرش اسلام


 





 
از ميان گروه هاي اجتماعي زمان، بعثت پيامبر خدا (ص) جوانان پيش گام ديگران بودند؛ چرا كه بزرگان و سال خوردگان محافطه كار بودند و فرهنگ بت پرستي در انديشه آنها ريشه دوانده بود، ولي جوانان به حكم جواني، ذهن و فكر شان آماده پذيرش افكار و عقايد جديد بود.
هنگامي كه پيامبر (ص) دعوت خود را آشكار كرد وتعداد پيروانش زياد شد، سران قريش پس از چند بار شكايت به ابواطالب، در ديدار آخر به او گفتند: ما چند بار نزد تو آمديم تا درباره برادرزاده ات با تو سخن بگوييم كه پدران و خدايان ما را به بدي ياد نكندو فرزندان و جوانان و بردگان ما را راه به در نبرد...».
در سفر تبليغي پيامبر به طائف، اشراف شهر از ترس اينكه جوانانشان از آن حضرت پيروي كنند، از پذيرش اسلام سرباز زدند.
پس از هجرت مسلمانان به حبشه، وقتي فرستادگان قريش براي بازگرداندن مهاجران به دربار نجاشي وارد شدند، در گفت و گو با درباريان از گرايش جوانان مكه به اسلام شكوه كردند.
«شخصي از قبيله هُذَيل وارد مكه شد و پيامبر، او را به اسلام دعوت كرد. ابوجهل به او گفت: مبادا سخن او را بپذيري! آن مرد گفت: چرا او را از شهر خود بيرون نمي كنيد؟ ابوجهل پاسخ داد: اگر او بيرون رود و جوانان سخن او را بشنوند و شيرين زباني او را ببينند، از او پيروي خواهند كرد و ممكن است، به كمك آنان به ما حمله كند.»
بيشتر تازه مسلمانان، هنگام مسلمان شدن، كمتر از سي سال داشتند. براي مثال، سعدبن وقاص هفده يا نوزده ساله؛ زبيربن عوام پانزده يا شانزده ساله ؛ عبدالرحمن بن عوف سي ساله ؛ مصب بن عمير بيست و پنج ساله ؛ ارقم بيست تا سي ساله بودند.(1)

پی نوشت ها :
 

1- مهدي پيشوايي، تاريخ اسلام، صص 142 و143.
 

منبع: گلبرگ 115